صفحات

۱۳۹۱ مهر ۱۱, سه‌شنبه

کشتن بهار




گوش کن حرف دل تک تک ما رو

گرفتن از گلها حق بهارو

گرما تو شهر من جایی نداره

گلوی ایرونی نایی نداره

دیگه شهرای ما بامی نداره

قبرای قبرستوناش نامی نداره

جووناش چشم ندارن کور کردن

تمام جمعیت را دور کردن

جووناش سر ندارن سر بریدن

نداهای عزیزو پر بریدن

تو زندان اوین ناخون کشیدن


تجاوز را به آه و خون کشیدن

بگیر حق خودت دست کسی نیست

بگو ایران دیگه خار و خسی نیست

تمام ذهن طغیان کرده من

سه رنگ پرچم تف دیده من

نوشتم پرچمی از نو بسازیم

وطن باشد تورا هرگز نبازیم




محمد علی زارع یزدی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر